دوشنبه 18 دی 1396
بازدید:
2396
تمجیدی گفت: اجرای یک فکر، ایده و طرح نو مستلزم زمان و هزینه زیادی است که متأسفانه مشکلات مالی این فرصت را از برندهای ایرانی گرفته است.
به گزارش ایسنا واحد دانشگاه هنر: به نقل از هنر انلاین، میترا تمجیدی طراح لباس، صاحب برند "میترا" و از داوران جشنواره مد و لباس فجر است که سالهاست به طور همزمان در دو عرصه سینما و مد فعالیت مستمر دارد.
گفت و گو با میترا تمجیدی، درباره شرایط حاکم بر عرصه مد و لباس و همچنین جدیدترین فعالیتهای هنریاش صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید:
حال و هوای حاکم بر حوزه مد و لباس کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
هر اتفاقی که در کشور نوپا باشد، حواشی مختلفی اطراف آن پرسه میزند. ما نباید فکر کنیم که مد و لباس در ایران جا افتاده و همه چیز دارد خوب پیش میرود و دیگر لازم نیست کاری برای آن کرد. ما هنوز در مرحله آزمون و خطا هستیم منتها من فکر میکنم که این دوره آزمون و خطا خیلی طولانی شده است. طولانی شدن این دوره باعث میشود که خیلی از طراحان بهنام کشور دچار تکروی شوند که البته حق هم دارند چون سیاستهایی که قرار بود اعمال شود و ما بر اساس آن پیش برویم، یک مقدار تغییر کرد و باعث دور شدن ما از فضای بینالمللی مد و لباس شد. ما میخواهیم همه چیز را با حس همدلی و همراهی پیش ببریم، در حالیکه با حس همدلی نمیتوان در این کشور پوشاک خوب تولید کرد. اینکه با هم همدل و همراه باشیم خیلی خوب است ولی به هر حال هر حرفهای یک اشل بینالمللی هم دارد که مستلزم نگاه حرفهایتری است. ما راه را تا حدی گم کردهایم. دوستان مزوندار ما به خاطردعوتهایی که از سمت به اصطلاح جشنوارهها از آنها میشود، دچار این پدیده فکری شدهاند که طراح لباس هستند، در حالیکه تفاوت بسیاری بین طراح لباس با مزوندار وجود دارد. اتفاقاً اینکه مزوندارها خودشان را طراح لباس بدانند، کار را برایشان سختتر میکند. قطعاً اگر آنها بعد از مدتی نتوانند از عهده طراحی لباس بر بیایند، سرخورده میشوند و نمیتوانند کارشان را ادامه بدهند. در نتیجه مجبور میشوند دوباره به همان سمت و شغل اولیه خودشان برگردند و آن موقع کار برایشان سختتر خواهد شد.
معمولاً در طول سال و به ویژه در نیمه دوم سال، دستگاههای متولی اقدام به برگزاری جشنوارهها، پویشها و همایشهای مختلف میکنند که اخیراً دو نمونه آن هم با برگزاری جشنواره طراحی لباس و تولیدکنندگان لباس اسلامی در صدا و سیما و پویش "طهروون بپوشیم" اتفاق افتاد. فکر میکنید برگزارکنندگان این رویدادها باید چه هدفی را دنبال کنند و همکاری نهادهایی مثل کارگروه ساماندهی مد و لباس با چنین جریانهایی باید چطور باشد و از این رویدادها چه حمایتی باید صورت بگیرد تا نهایت اثربخشی اتفاق بیفتد؟
من یک سری عکس از لباسهای جشنواره طراحی لباس و تولیدکنندگان لباس اسلامی را دیدم که خیلی به آنها دقت کردم و مسائل زیادی در ذهنم ایجاد شد. به نظرم برگزاری جشنواره اتفاقی نیست که بتواند یک روزه اتفاق بیفتد. جشنواره طراحی لباس و تولیدکنندگان لباس اسلامی را یک شرکت دانش بنیان برگزار کرده که الآن حدود دو سال است که به سمت حوزه مد و لباس کشیده شده است. برای شرکت در این جشنواره از شرکتکنندگان مبلغی دریافت میشود و در نهایت هم تندیسی به برندگان اهدا میگردد که روی آن هیچگونه نظارت و داوری به لحاظ تکنیکی وجود ندارد. این قطعاً ارزش تندیس طراحان برتر کشور که تندیسشان را روی سن تالار وحدت دریافت میکنند کم نمیکند ولی باعث سختتر شدن کار آنها میشود. بنابراین، بنیاد ملی مد و لباس به جشنواره طراحی لباس و تولیدکنندگان لباس اسلامی که توسط صدا و سیما برگزار شده، فقط مجوز داده است وگرنه فکر نمیکنم که این جشنواره را هیچکدام از ایدهپردازان و اساتید دانشگاهی حوزه مد و لباس به لحاظ حرفهای و تکنیکی قبول داشته باشند. مطمئنم که هیچکدام از شرکتکنندگان جشنواره طراحی لباس و تولیدکنندگان لباس اسلامی نمیتوانند برای لباسهایی که طراحی کردهاند، نظریه مبانی درستی ارائه بدهند و حتی نمیتوانند توضیح بدهند که کجای این لباسها در اشل اسلامی میگنجد. اما قضیه پویش "طهروون بپوشیم" فرق میکند. این پویش توسط یک سری استاد بهنام دانشگاه که اطلاعات بسیار قوی دارند و نیز با حضور دانشجویان خوب و طراحان حرفهای که مشغول کار هستند برگزار میشود و به نظرم یک پویش بسیار زیبا و حرفهای است. من لباسهای این پویش را از دور تماشا کردم و بسیار لذت بردم. فکر میکنم اگر حتی از شرکتکنندگان این پویش مبلغی هم دریافت شده باشد کاملاً به حق است چون پوشاک یک صنعت و تجارت هم هست و باید در کنار جنبه هنری آن، به مسائل اقتصادی هم توجه شود. به نظرم پویش "طهروون بپویشم" یک پویش حرفهای و در حد یک رویداد بینالمللی بود ولی متأسفانه به اندازه جشنواره تولیدکنندگان لباس اسلامی دیده نشد چون آن جشنواره لابیهایی دارد که میتواند آن را بزرگتر از چیزی که هست جلوه بدهد.
شما مشکلات اصلی حوزه مد و لباس و رویدادهای این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم ما بیش از حد روی موضوع کارآفرینی گیر کردهایم و راجع به کارآفرین، کتاب مینویسم و مقاله چاپ میکنیم. در حال حاضر حوزه مد و لباس در ایران بیشتر نیازمند ایدهآفرینی است تا کارآفرینی. مد و لباس در کشور ما نیاز به ایده دارد. الآن دنیا دارد به سمتی میرود که دیگر کار کردن با دست و بازو ملاک نیست و همه باید با مغزشان کار کنند. مشکل دیگر این است همه در حوزه مد و لباس میخواهند طراح لباس باشند در حالیکه این حوزه به ایدهپرداز، طراح دوخت، طراح آکسسوری لباس، طراح دکمه و... هم نیاز دارد. البته این مشکل خودش از یک مشکل دیگر ناشی میشود. شاید اگر ما فرصت شغلی در زیر مجموعههای حوزه مد و لباس را داشتیم، دیگر همه سعی نمیکردند طراح لباس شوند ولی متأسفانه الآن این امکان وجود ندارد و به طور مثال کسی که طراح آکسسوری و متعلقات لباس است نمیداند باید در کجا کار کند. اگر برای طراحی آکسسوری، طراحی دکمه و... هم فرصت شغلی وجود داشت، الآن طراحی لباس هم از شرایط بهتری برخوردار بود.
معمولاً مدیران برندها میگویند که اتفاق فکر طراحیشان اشباع شده و فعلاً نیازی به نیروی طراح ندارند، در حالیکه فروشگاههای آن برندها چیز دیگری را میگویند. به نظرتان چرا برندها در این زمینه انعطافپذیری کمتری از خودشان نشان میدهند؟
من معتقدم که تولیدکنندگان محترم واقعاً حق دارند که نمیخواهند وارد یک حوزه بکر و جدید بشوند چون مسائل مالی و بیمهها و مالیاتهای سنگینی که از آنها گرفته میشود باعث شده که دائماً تحت فشار باشند. از طرفی، قاچاق پوشاک هم غوغا میکند و همه اینها باعث شده که تولیدکنندگان ما محافظهکار شوند و ریسکپذیری کمتری داشته باشند. اجرای یک فکر، ایده و طرح نو مستلزم زمان و هزینه زیادی است که متأسفانه مشکلات مالی این فرصت را از برندهای ما گرفته است. تا زمانی که برندهای ما اینقدر تحت فشار باشند، نمیتوانند اتفاق جدیدی را به خودشان تزریق کنند. چند سال قبل فضا خیلی بهتر بود ولی در دو سال گذشته تولیدکنندگان ما تحت فشار وحشتناکی قرار گرفتهاند. وقتی تعدادی از لباسها و مانتوهای یک فروشگاه به فروش نمیرسد حال همه خراب است ولی حالا شما تصور کنید که انبار یک کارخانه پر از لباس است و فصل هم دارد عوض میشود و آن لباسها به فروش نرسیدهاند.
به ویژه پاییز و زمستان امسال که خیلی سرد نبود و احتمالاً لباسهای زمستانی زیادی در انبار کارخانهها باقی ماند.
دقیقاً همینطور شد. درستش این است که به این تولیدکنندهها معافیت مالیاتی داده شود تا کمی از فشاری که روی آنها وجود دارد کاسته شود. برندهای ایرانی، مدیریتهای بسیار حرفهای و خوبی دارند. من میخواستم برای یک سریالی که قصه آن در زمستان میگذشت ولی در تابستان تصویربرداری میشد از صاحب برند "السی من" لباسهای زمستانی تهیه کنم که وقتی به کارخانه "السی من" در رباط کریم رفتم، واقعاً از مدیریت، نظم و برنامهریزی دقیق آقای الیاسی و برند "السی من" لذت بردم. این برند در فصل تابستان مشغول تولید لباسهای زمستانی بود. کمتر برندی تولید میشود که سرمایهاش را دو فصل جلوتر ببرد و برای لباسهای دو فصل بعد اقدام به خرید پارچه و ملزومات تولید کند. من از مسئولین کشورم خواهش میکنم به چنین برندهایی که سرمایه و وقتشان را صرف تولید محصول ایرانی میکنند و برای آن زحمت میکشند، اختیارات و امتیازهای بیشتری بدهند و آنها را تحت فشار نگذارند تا همچنان بتوانند با امیدواری به کارشان ادامه بدهند و به اقتصاد کشور کمک نمایند.
شما در سال اخیر لباسهایی را برای اشخاص، جشنوارهها و یا انجمنهای مختلف طراحی کردید که از جمله آنها میتوان به طراحی لباس برای خانم پیروزخت، رئیس سازمان ملی استاندارد یا طراحی لباس برای بانوان جشنواره حقیقت و همچنین طراحی لباس برای انجمن خیریه اماس اشاره کرد. این همکاریها چطور اتفاق افتاد؟
من تیرماه امسال از طرف آقای سیدجمال هادیان طبائی زواره، مدیر روابطی سازمان استاندارد به این سازمان دعوت شدم و یک سری صحبتها در مورد انجام کارهایی زیربنایی و بزرگ انجام دادیم که آن کارها به دلایلی نیمهکاره رها شد. قرار بود تحقیقاتی در زمینه استانداردسازی لباس در حوزه نساجی داشته باشم ولی به هر حال آن تجربه میسر نشد. من اطلاعات خوبی در زمینه نساجی دارم و به زودی مستند "نساجی سنتی ایران" را هم کار میکنم که امیدوارم بودجه آن تأمین شود و این اتفاق خوب رقم بخورد. به هر حال در رفتوآمدهایی که به سازمان ملی استاندارد داشتم با خانم نیرهسادات پیروزبخت، رئیس سازمان ملی استاندارد آشنا شدم. خانم پیروزبخت سفر به سوییس را در پیش داشتند که از من خواستند برای سفرشان یک لباس طراحی کنم. من طبق روال همیشه شروع به کار کردم و طراحی خطی لباس را انجام دادم و طراحی دیجیتال آن را هم به خانم مریم شاهرخی سپردم که همینجا از ایشان هم تشکر میکنم. در نهایت لباسی که طراحی کرده بودم آماده شد و آن را به خانم پیروزبخت نشان دادم که ایشان خیلی استقبال کردند. خانم پیروزبخت از روانشناسی لباس به لحاظ طراحی، تمجید کردند و گفتند که برایشان جالب بوده که من چطور سلیقه ایشان را تشخیص دادهام. در نهایت لباس دوخته شد و تحویل خانم پیروزبخت داده شد و ایشان هم آن را در سفرشان به سوییس پوشیدند.
بعد از همکاری موفقی که با سازمان ملی استاندارد داشتید، دیگر پیشنهادی برای همکاری از سوی این سازمان مبنی به شما مطرح نشد؟
پس از آن همکاری صحبتهایی بین ما شکل گرفت و قرار شد دوبار همکاری کنیم ولی متأسفانه این اتفاق هم مثل همه کارهای دولتی به صورت نیمهکاره باقی ماند. فکر میکنم اگر همکاری من با سازمان ملی استاندارد تداوم پیدا میکرد، اتفاقات خیلی خوبی رخ میداد. من آدمی نیستم که خیلی بخواهم پیشنهاد بدهم و برای کار کردن پافشاری کنم. البته در حوزه فیلمنامهنویسی این کار را انجام میدهم ولی در حوزه مد و لباس فکر میکنم این کار را انجام نمیدهم چون سازمانها و آدمها آماده دریافت پیشنهاد نیستند و فکر میکنند که ما میخواهیم خودمان را به آنها تحمیل کنیم. ضمن اینکه به نظرم طراح لباس جایگاه خودش را دارد و نیازی نیست خودش را برای کار کردن به کسی تحمیل کند. امیدوارم کاری که من میخواستم در سازمان استاندارد در زمینه استانداردسازی انجام بدهم یک روزی اتفاق بیفتد و به ثمر بنشیند چون کار تحقیقی برای کشورمان مفید است و قطعاً یک روزی مورد استفاده قرار میگیرد.
همکاریتان با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در چه زمینهای بود و به چه شکل انجام شد؟
این مرکز به من پیشنهاد کرد که لباس فرم بانوان مرکز را در جشنواره سینمای حقیقت طراحی کنم. من برای جوابیه فیلمم به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی رفتم که آنجا به طور اتفاقی صحبتهایی مبنی بر همکاری من در حوزه طراحی لباس با این مرکز شکل گرفت و قرار شد در مدت کوتاهی که به جشنواره باقی مانده بود، لباسهای بانوان مرکز را طراحی کنم. من معمولاً در طول سال یک سری طراحی انجام میدهم و آنها را برای مواقع فورس ماژور کنار میگذارم. معمولاً تم رنگی کارهای من ایرانی است و وقتی یک طراح لباس برای کارش از تم خاصی استفاده کند، مراجعهکنندگان به آن طراح میدانند که چه چیزی از او میخواهند. در این سالها به کار من به شکل یک مدیریت بحران نگاه شده است و معمولاً وقتی فرصت زیادی برای انجام یک کاری نیست و طرح متفاوت هم میخواهند به من مراجعه میکنند. لباس فرمی که من طراحی میکنم، متفاوت از لباس فرمهایی است که در فروشگاهها وجود دارد. خوشحالم که در همکاری با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم توانستم بر همین اساس برای 12 خانم لباس فرم طراحی کنم که مورد استقبال آنها قرار بگیرد. البته طبیعتاً وقتی یک لباس فرم برای تعدادی آدم طراحی میشود، بین آنها اختلاف سلیقه وجود دارد ولی خوشحالم که لباسهای من به خوبی در تن استفادهکنندگان نشست.
لباسهایی که برای بانوان مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی طراحی کردید به نوعی پیوندی هم میان دو حرفهای که شما در آن فعال هستید، یعنی حرفه سینما و حرفه مد و لباس ایجاد کرد.
دقیقاً. از این بابت خیلی خوشحالم. دور شدن از عرصه تصویر مرا غمگین میکند که خوشبختانه این همکاری باعث شد هم فعالیتی در حوزه طراحی لباس انجام داده باشم و هم از حوزه تصویر فاصله نگرفته باشم چون طراحی که انجام دادم برای یک جشنواره سینمایی بود. تجربه خیلی خوبی بود که از آن استقبال هم شد ولی متأسفانه چنین اتفاقاتی خیلی خبرساز نمیشود. به جز رسانه هنرآنلاین که واقعاً در حوزه مد و لباس زحمت میکشد، سایتها و مطبوعات دیگر به چنین رویدادهایی نمیپردازند. جشنواره سینما حقیقت یک جشنواره بزرگ بینالمللی است ولی هیچ رسانهای توجهش به لباسهای بانوان مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در این جشنواره جلب نشد و برای کسی سؤال نشد که این لباسهای متفاوت از کجا آمده و توسط چه کسی طراحی شده است؟ به هر حال این همکاری برای من بسیار خوشایند بود.
بعد از آن یک همکاری با انجمن اماس ایران داشتید، آن تجربه چطور بود؟
انجمن اماس ایران یک کنگره در کیش داشت که من برای بانوان انجمن لباس طراحی کردم. لباسهایی که طراحی کردم، خیلی ساده بود ولی رنگهای متفاوتی داشت. معمولاً خانمها یک مقدار از پوشیدن مانتوهای رنگی اجتناب میکنند ولی خوشبختانه از لباسهایی که من طراحی کردم خوششان آمد، به طوریکه بعد از برگزاری کنگره کیش، دوست داشتند آن لباسها را در محل کارشان هم بپوشند تا بیمارهایی که در حال رفتوآمد در انجمن هستند، روحیه شادابتری پیدا کنند. من با روانشناسی رنگ خیلی کار میکنم و اینطور نیست که رنگها را صرفاً به خاطر جنبه زیباییشناسی که دارند استفاده کنم. خوشبختانه مسئولین انجمن اماس بسیار آدمهای روشنفکری هستند و نسبت به لباسهای رنگی که من برای بانوان این انجمن طراحی کرده بودم انعطاف نشان دادند. این انجمن کارش را خیلی با آرامش پیش میبرد و هیئت مدیره بسیار کارآمدی دارد که امیدوارم موفق باشند. بهبودی تمام بیماران اماس را از خداوند میخواهم و برای همه این بیماران آرزوی سلامتی دارم.
شما به تازگی به حوزه تدریس هم ورود کردهاید. چه ضرورتی دیدید که وارد جریان آموزشی لباس شوید؟
من تدریس را امسال با یک شیوه متفاوت در مؤسسه سینمایی "حرکت" با مدیریت آقای امیر مشهدی عباس که از کارگردانهای خوب سینمای کودک هستند، شروع کردم. این کار را سال قبل قرار بود در مؤسسه "پوشانیک" انجام بدهم ولی متأسفانه نتوانستند از پس این کار بر بیایند. به هر حال خوشحالم که وارد حوزه تدریس شدم و الآن هم در اواخر دوره اول از ترم اول هستیم. عنوان درسی که در این ترم آموزش میدهم، تجسم خلاق و تأثیر آن بر طراحی لباس است. تدریس من به شیوهای است که تا به حال در ایران انجام نشده است. من در تدریسم از تمام حسهای بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، لامسه و دریافت گرما و سرما از طریق فیلم، عکس، خوانش و موسیقی استفاده میکنم که در نهایت تمام اینها منجر به اسکیس طراحی لباس میشود، یعنی باعث بیرون آوردن یک ایده در ذهن هنرجو به عنوان محصولی به نام لباس بر روی کاغذ میگردد. خیلی از علاقهمندان طراحی لباس، ایدههای خوبی دارند ولی اکثراً نمیتوانند ایدههایشان را روی کاغذ بیاورند که این شیوه تدریس من برای انجام این کار، شیوه خوبی است و باعث میشود که هنرجوها ایدههایشان را از حالت بالقوه به حالت بالغفل در بیاورند. من خیلی به این روش ایمان دارم و حدود 4 سال هم طول کشید که آن را به عنوان یک واحد درسی در بیاورم. بازخورد خوب آن را هم در میان شاگردهایم دیدهام.
اشاره کردید که شاگردهایتان ترم اول این دوره آموزشی را میگذرانند، آنها در ترمهای بعد چه واحدهای را پاس کنند؟
این دوره مستلزم گذراندن سه ترم مختلف است که اولین ترم و واحد آن همین واحد تجسم خلاق و طراحی لباس بود. واحد بعدی، هارمونی رنگ است که در دانشگاههای ما خیلی کم به آن پرداخته میشود. درسی که در ترم سوم به هنرجوها آموزش داده میشود هم معادل فارسی دقیقی ندارد ولی من فعلاً اسمش را "برندینگ و مارکتینگ محصولات خاص" گذاشتهام. در این واحد درسی، برندینگ محصولات خاص را تدرس میکنم که امیدوارم بتوانم آن را به شکل عمومیتر و جامعتری آموزش بدهم چون احساس میکنم کسانی که این واحدها را آموزش میبینند در کارشان موفقتر میشوند. کسانی که این واحدها را میگذرانند در پایان میتوانند این را در ذهنشان تجسم کنند که میتوانند طراح لباس شوند یا نه. در واقع این واحدها به آنها کمک میکنند که از یک بلاتکلیفی در بیایند و تواناییهای خودشان را محک بزنند. خیلی از ما فکر میکنیم که یک سری کارها را میتوانیم انجام بدهیم ولی وقتی وارد آن کارها میشویم، در مییابیم که آن کارها با روحیه ما سازگار نیست و یا توانایی جسمی و ذهنیاش را نداریم. بنابراین ما باید به دنبال کاری بگردیم که توانایی و خلاقیت موفق شدن در آن را داریم. دورههای آموزشی من هم همین کار را با هنرجوهای حوزه لباس انجام میدهد. واحد تجسم خلاق که شاگردهای من باید آن را بگذارنند، باعث میشود که آنها در درجه اول راهشان را پیدا کنند و در درجه دوم هم زمینهای برای آنها ایجاد شود آموزشهای لازم را برای ورود به حوزه طراحی لباس کسب کنند.