یکشنبه 8 بهمن 1396
بازدید:
1651
یکی از رشتههای دلچسب اما مهجور صنایع دستی، رشته «مینای خانه بندی» است. رشتهای که مرکز آموزشهای تخصصی جهاددانشگاهی هنر چندی است تمرکز ویژهای روی آن دارد و در هفته گذشته فارغالتحصیلی نخستین هنرجویان این دوره را نیز جشن گرفت. خبرگزاری تسنیم در راستای بررسی اوضاع این رشته در ایران به سراغ زهرا احمدی خطیر، دانشجوی ترم آخر فوقلیسانس هنرهای اسلامی رفته و گفتوگوی مفصلی با او صورت داده است. بر همین اساس خالی از لطف ندیدیم که این مصاحبه خواندنی را سایت جهاددانشگاهی هنر بازنشر دهیم.
در ابتدا در باره هنر مینای خانه بندی توضیحاتی ارائه دهید.
هنر مینای خانهبندی یا هنر مینای ملیله، یکی از قدیمیترین هنرهای تزئینی ایران است که از گذشتههای بسیار دور برای تزئین ظروف و زیورآلات استفاده میشده و پیشینهاش به زمان هخامنشیان و شاید قبل از آن برمیگردد؛ لذا شکی نیست که برجستهترین و بزرگترین هنرمندان این رشته ایرانی بودهاند؛ شاهد این حرف، مینای نارنجی رنگی است که بر روی تخت سفری نادرشاه افشار به زیبایی هر چه تمامتر به کار رفته است که نمونه آن را در هیچ جای جهان نمیتوان پیدا کرد.
این رشته را همه به ایران نسبت میدهند، چون اولین مینای خانهبندی در ایران ساخته شد، ولی مدتها برای این ادعا، کاوش باستانشناسی صورت نگرفت تا اینکه در چغازنبیل آثار این هنر ایرانی کشف شد؛ البته برخی از باستانشناسان آن را با مرصعکاری اشتباه گرفتند در حالی که این هنر با مرصعکاری اختلافاتی دارد؛ مثلاً اینکه در داخل مرصع، سنگ میگذارند و دیوارش ضخیم است ولی در داخل مینای خانهبندی سنگی وجود ندارد و دیوار آن نازک است؛ این هنر در حال حاضر بیشتر در تبریز فعال است.
یکی از مواردی که بیشتر هنرمندان صنایع دستی از آن ناله سر میدهند، موضوع مواد اولیه است؛ اوضاع مواد اولیه این هنر در ایران چگونه است؟
متأسفانه مواد اولیه این هنر بسیار گران است، مواد اولیه این هنر، در حال حاضر وارداتی است و بیشتر از کشورهای چین و هند وارد میشود، ما در نظر داریم که مواد اولیه ایرانی تهیه کنیم؛ برای تهیه مواد اولیه ایرانی باید آزمایشات مختلفی را انجام داد، لذا نمیتوانیم تعداد تست را با توجه به اینکه مواد اولیه هزینه بالایی دارند، افزایش دهیم، در یک سال و نیم اخیر 6 ماه پروسه مطالعاتی را سپری کردیم و یک سال هم روی این مواد تست گرفتیم تا بتوانیم این مواد را در ایران تولید کنیم و هزینهها را کاهش دهیم؛ موضوع کمبود کوره هم مشکل دیگری است.
ما توانستیم برخی از مواد اولیه را به رنگهای آبی فیروزهای، سبز یشمی و سبز چمنی را بسازیم که این موفقیت بزرگی محسوب میشود، اما این مواد اولیه ساختهشده را بعد از تهیه به دانشگاه تهران فرستادیم اما آنها گفتند که در حیطه کاری ما نیست و حتی حاضر نشدند این موفقیت را در مجله خودشان هم چاپ کنند.
در حال حاضر اصلاً حمایتی صورت نمیگیرد و از طرفی آگاهی مردم هم بسیار کم است، همچنین متأسفانه مواد اولیه و محصولات چینی مینای خانهبندی وارد ایران میشود و مردم هم اطلاعی از نوع کیفیت و ایرانیبودن یا چینیبودن آن ندارند.
یکی از دغدغهها و نگرانیها در حوزه صنایع دستی، کابردینبودن محصولات آن است، آیا مینای خانهبندی در زندگیهای امروزی، کابرد دارد؟
یکی از مهمترین کاربردهای این هنر، در زیورآلات است؛ همچنین مینای خانهبندی را میتوان در دکوراسیون داخلی نیز استفاده کرد؛ گلدانهای خانگی هم مصرف دیگر مینای خانهبندی است، از این هنر همچنین میتوان در طرحها و نقوش اسلامی استفاده کرد.
قیمت این محصولات چگونه است؟
قیمت محصولات مینای خانهبندی به دلیل بالابودن هزینه مواد اولیه بالا میرود و اگر بتوانیم این مواد اولیه را بومی کنیم که تلاش ما همین است، میتوانیم قیمت را کم کنیم؛ جالب است که مواد اولیه هم خود، قیمتهای متفاوتی دارند: مواد اولیه چینی،450 تومان، هندی، 600 تومان، آلمانی، 1200 تومان. لذا انگشتری که بخواهد با مواد اولیه ایرانی 6 هزار تومان تمام میشود، با این مواد اولیه، به 18 هزار تومان هم میرسد.
در حال حاضر بزرگترین مانع در جلوی راه پیشرفت و رونق مینای خانهبندی در کشور چیست؟
یکی از بزرگترین مشکلات ما نبود نمایشگاههای عرضه محصولاتمان است، در این زمینه نه نمایشگاه ملی داریم، نه اجازه داریم در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کنیم، حتی بازارچههای موقتی هم دراین زمینه فعال نیست؛ وقتی در نمایشگاههایی مانند نمایشگاه تهران میخواهیم وارد شویم به ما میگویند: «افراد تازهکار و مبتدی نباید در این نمایشگاه وارد شوند»، در حالی که در این نمایشگاهها معمولاً افرادی که محصولاتشان را عرضهکردند، حضور مییابند و این کارها قبلاً دیده شده است.
اگر یکیدو غرفه در نمایشگاههای کشوری به ما بدهند، این رشته رونق مییابد؛ باید در نظر داشت که مردم طالب این هنر هستند، اما کسی اطلاع ندارد. در حال حاضر خیلی کارها، رو به سمت موزهایشدن پیش میرود، اینگونه شده است که افراد هنرمند، مجبورند محصول خود را با قیمت 100 هزار تومان به گالریدار تهران در خیابان ویلا بفروشند و البته میداند که گالریدار، آن را با قیمت یک میلیون تومان خواهد فروخت، و هنرمندان هم چارهای ندارند.
بزرگترین مشکل ما نبود ویترین فروش است و راهنیافتن به نمایشگاههای کشوری؛ این اتفاق موجب میشود که مردم کالای چینی بیکیفیت بخرند؛ جای تأسف دارد که غربیها نمادهای خود را از طریق این محصولات، وارد ایران میکنند و ما که میخواهیم نمادهای ایرانی را با این محصولات به ایرانیها عرضه کنیم، اجازه نمییابیم.
وضعیت آموزش در این حوزه چگونه است؟ ما در برخی از رشتههای صنایع دستی متأسفانه اوضاعی را میبینیم که اصلاً خوب نیست، اینکه اساتیدی که فن آن رشته را بلدند، به دلیل کمبود فروش و رونق آن رشته، شاگردان کمی به حضورشان میرسند، لذا علم این رشتهها هم در سینههای این اساتید به دنیال فوتشان دفن میشوند.
متأسفانه اشتیاق فارغالتحصیلان در این حوزه کم است، آن هم به دلیل عدم استقبال مردم و دلیل عدم استقبال مردم هم دوباره به موضوع عدم داشتن ویترین برای فروش برمیگردد؛ در حال حاضر این هنر در دانشگاه تدریس میشود اما علاقه برای ورد به این حوزه کم است و ادامه این روند موجب میشود این هنر در خطر نابودی قرار گیرد.
تقریباً میتوان گفت که هیچ حمایتی از این هنر صورت نمیگیرد و به جرأت میتوان گفت تعداد افرادی که روی این هنر به صورت حرفهای کار میکنند، کمتر از 50 نفر هستند.
ما برای این رشته زحمت میکشیم و امیدواریم مورد توجه مسئولان مربوطه قرار گیریم؛ این رشته برای اینکه بخواهد بماند، به توجه مسئولان نیاز دارد، خیلی از موارد هم حمایت پولی نیست، همینکه ما را در نمایشگاهها راه دهند نیز شاید کافی باشد و اینک کمک نند تا مواد اولیه ایرانی را بسازیم که در این صورت روی آوری به این رشته صنایع دستی بیشتر میشود.
البته به این نکته هم باید توجه داشت که اروپائیان، بسیار به این هنر علاقه دارند واین هنر نزد آنان خواهان زیادی دارد، اگر معاونت صنایع دستی زمینه حضور هنرمندان این رشته در نمایشگاههای بینالمللی را فراهم کنند آن موقع خواهید دید که رونق به این رشته برمیگردد.